مهاجرت!

این پست فقط راجع به دیدگاه های شخصی من در ارتباط با مهاجرت [کاری] هست.

ویکی پدیا میگه:

مهاجرت عبارت‌است از جابه‌جایی مردم از مکانی به مکانی دیگر برای کار یا زندگی.

بهتره اول از خودم بگم. من مهاجرت نکردم! من فقط برای یک تجربه ی جدید و مدتی کوتاه -شاید چندسال- اومدم.

چندسالی هست که بخاطر حضور فعالم در محیط مجازی و پیرو اون شخصیت آنلاینی که تونستم از خودم بسازم، باعث شده روزانه Job Offerهای مختلفی بگیرم، علی الخصوص در شبکه ی LinkedIn… اما هیچوقت تصمیمم برای این تجربه جدی نشده بود. چون از دیدگاه خودم پیشرفت خوبی در ایران داشتم و از روندی که در حال طی کردنش بودم راضی بودم.

در یک مقطع زمانی خاص در حوزه ی کار خودم حس کردم که نیاز دارم تجربه ی بیشتری کسب کنم و به قولی چیزای بیشتری یاد بگیرم و همینطور خیلی موارد بودن که دربارشون مطالعات زیادی داشتم اما چون شرایطش فراهم نبود نمیتونستم کاربردیشون کنم؛ حس کردم شبکه ها برام کوچیک شدن و معمولا کارفرماها اعم از دولتی و خصوصی، به کیفیت کار اهمیتی نمیدادن… و این شد که درحال حاضر به نوعی مهاجرت کردم. و بعد از کسب تجارب لازم، بر میگردم و در ایران از اونا استفاده میکنم!

در وهله ی اول اینو بگم که من واقعا وطنم رو دوست دارم و با هیچ کجای دنیا عوضش نمی کنم. هیچ چیزش رو. من معتقدم هر مشکلی قابل حل هست و با همدلی و همراهی میشه موانع رو برطرف کرد؛ نباید توقع داشت اتفاقات بزرگ یک شبه بیافتن. کمااینکه شاهد تغییرات خوب و مثبت هستیم، هرچند کند اما به هرحال باید نیمه ی پر لیوان رو دید. واقعا این طرف دنیا بهشتی نیس و به جرأت میگم که در خیلی از مراتب کشور ما شاید پیشرفته تر باشه! شاید بمن بخندین یا فکر کنین کسی بمن گفته اینارو بگم اما اصلا اینطور نیس٫ ممکنه حرفایی که در ادامه میزنم ناخوشایند باشه اما خواهش میکنم کمی واقع بین باشیم و زود قضاوت نکنیم.

اگر در ایران مشکل خاصی ندارین، همین اول ازتون میخوام که راجع به زندگی و کار درخارج رؤیا پردازی نکنین (۱). جلوتر میرسین به اینکه چرا. و به این فکر کنین که چه مدت میخواین از ایران، خونواده و دوستانتون دور باشید. لیستی تهیه کنین که چه چیزایی رو پشت سر میذارین و از دست میدین (۲)

ارزیابی دقیقی از وضعیت فعلی زندگی، کار، تخصص و نهایتاً اهدافتون بدست بیارین (۳). اینو میگم چون من شخصاً تنها در شرایطی حاضر بودم ریسک مهاجرت رو قبول کنم که از همون اول در شرایطی بهتر از قبلم باشم!

تفاوت بزرگی در کشورهای غربی خیلی جلوه میکنه اینه که نظم و قانون مداری در فرهنگشون جا افتاده. در آلمان هنگام استفاده از حمل و نقل عمومی، درگاهی وجود نداره که بلیط نشون بدین یا چک بشه؛ اما در فرهنگ و وجدان مردمشون جاافتاده که با تهیه بلیط به اقتصاد خودشون کمک می کنن و خودشون رو در پیشرفت مملکتشون شریک میدونن و متوجهن که همه چی بر دوش دولت نیس؛ میدونن که از طراحی که سیستم حمل و نقل رو طراحی کرده تا کارگری که در تونل بیل زده، همه و همه از خودشون هستن و هیچ کس به دیگری برتری نداره و میدونن که اون پول صرف تأمین مخارج زندگی اون افراد و همینطور تداوم سرویس دهی و افزایش کیفیت میشه.

از بحث خارج نشم. در چنین جامعه ای، قطعا کار کردن حس متفاوتی داره و با نظم و دقت خاصی همراهه. هرچند که در عجبم از اینکه کارهایی که در کشور ما با سرعتی بیشتر و همون کیفیت انجام میشه، اینجا شاید چندروز طول بکشه. بروکراسی اداری و کاغذبازی اینجا غوغا میکنه! البته که خیلی از این روال های اداری باعث پیشرفت و نظم میشه اما بعضی وقتا بیش از حد زمان بر هست.

برای کارکردن در خارج از کشور، بی گدار به آب نزنید. برنامه ریزی کنید. همینجور نمیشه گفت مثلا برم آمریکا چون از همه جا بهتره یا فلان جا چون میگن فلانه. منکر این نیستم که هرکسی در ذهنش علاقه خاصی به کشورهای خاص داره اما راجب فرهنگ اون کشور و شرایط و قوانین کار و مالیات و … مطالعه کنین و بعد تصمیم بگیرید (۴). من قبل از قبول کردن این پیشنهاد کار، شرکت من رو دعوت کرد تا بمن شهر و فرهنگ کاری خودشون و کارشون رو بمن نشون بدن. در غیر اینصورت به هیچ وجه نمیومدم! در اون سفر مواردی رو دیدم که حتی به شک افتادم و باعث شد بیشتر تحقیق کنم. شاید خنده دار باشه اما من حتی راجبه میزان بهداشتی بودن آبی که از شیر آشپرخونه میاد هم تحقیق کردم! بگذریم از اینکه آلمان زبانی متفاوت داشت که من درحد علاقه ی شخصیم آشنایی مختصری با اون داشتم و برام مهم بود که مردمشون چقدر میتونن انگلیسی صحبت کنن و رفتارشون با مردم کشورهای دیگه و دیدشون نسبت به ایران چی و مردم ایران چی هست. (البته این پاراگراف میتونه بعد از این که خودتون پیشنهاد کار گرفتین اتفاق بیافته؛ برای شخص من زمانی اتفاق افتاد که تصمیم گرفتم پیشنهاداتی که از کشورای مختلف داشتم رو بررسی کنم و خودم پیش از این هدفی برای مهاجرت به کشوری خاص یا کلا مهاجرت نداشتم)

نهایتا به لیستی از کارهای زیر می رسیم:

  1. رؤیا پردازی ممنوع!
  2. لیستی از چیزایی رو که پشت سر میذاریم و از دست میدیم
  3. رسیدن به ارزیابی دقیقی از وضعیت فعلی زندگی، کار، تخصص و نهایتاً اهداف
  4. برنامه ریزی و مطالعه راجع به کشور مقصد
  5. ادامه سر زدن به این وبلاگ :دی

در پست بعدی راجع به کلیات روند مهاجرت کاری و اینکه چجوری ممکنه که بدون اینکه خودتون برین دنبال کار، کار بیاد دنبالتون صحبت میکنم.

این مطلب از سری: مهاجرت و مهاجرت کاری می‌باشد.


متاسفانه بدلیل اختلالی که در وبلاگم رخ داده بود، پس از بازیابی اطلاعات وبلاگ، نظرات گذشته در ادامه ی مطلب درج می گردند:

۲۹ پاسخ به “مهاجرت!”

  1. علی

    محمد جان کار خیلی خوبیه که شروع کردی به نوشتن در مورد مهاجرت. میتونه برای خیلی افراد مفید و کاربردی باشه. پس ادامه بده 🙂

  2. martianboy

    مهاجرت موقتی برای تجربه‌های جدید… طرز فکر خوب و مهمیه. یک مشکلی که من همیشه می‌دیدم این بوده که همه دنبال «فرار کردن از این خراب‌شده» هستن یعنی مهاجرت برای مهاجرت، نه مهاجرت برای یک هدف مشخص.

    • ممنونم از نظرتون. دقیقا درست می فرمایید.
      هرچند که من با قسمت «فرار کردن از این خراب‌شده» مخالفم. مگر اینکه واقعا کسی مشکلی براش بوجود اومده باشه که بخواد فرار کنه. اما نظر شخصیم به هیچ وجه خراب شده نیس٫٫٫ یکی بنظرتون بی انصافی نیس که فکر کنیم خراب شده اس؟
      ممنون

  3. محمد تقی عمادی

    راستای فکری و اهداف کاری هردومون مثل هم است دوست عزیز٫ منم الان حدود ۴ سال المان هستم و اینجا درس خوندم و دارم کار میکنم . با وجود اینکه توی محیط کار به هر دو زبان انگلیسی و المانی مسلط هستم و دارم کار میکنم اما با دیدگاه شما موافقم . منم پس از کسب تجربه لازم در صنعت المان و گرفتن پاسپورت المانی برمیگردم . شاید ۳ یا ۴ سال دیگه . من هر کاری میکنم روحیم و فکرم المانی نمیشه و واسه همین نمیتونم ادامه بدم . هرچند واسه اینکه به اینجا برسم خیلی تلاش کردم اما مهم نیست میرم ایران ادامه میدم .
    دوست دارم بدونم کدوم دانشگاه و در چه رشته ای و تا چه مقطعی درس خوندی ؟ اگه تمایل داری میتونی بگی

    • سلام.

      خیلی هم عالی. پس در پست های بعدی خیلی میتونم روی نظرات سازنده ی شما حساب کنم.

      در رابطه با سوالتون، بگم درس نخوندم بهتره. من یکسال در دانشگاه آزاد مشهد کارشناسی فناوری اطلاعات خوندم، اما بعلت اینکه درگیر کار تخصصی و تحقیقات مرتبط با اون شدم درس دانشگاه دیگه برام جذابیت نداشت. البته دانشگاه همینجوری غیرحضوری ادامه میدادم اما نه جدی.
      ولی بیشتر بطور جدی دوره های تخصصی شبکه، امنیت شبکه، رایانش ابری و مجازی سازی شبکه رو خودم میخوندم و امتحاناتش رو هم در خارج از کشور میگذروندم.
      البته تهران دانشگاه میرفتم اما نه سر کلاس، بلکه گاهی برای ارایه سمینار یا ورک شاپ های تخصصی در برخی حوزه های جدید شبکه مثله SDN که برای دانشجوهای ارشد و دکترا شبکه جذابیت زیادی داشت.
      امیدوارم پاسختون رو کامل داده باشم.
      ممنون.

      • محمد تقی عمادی

        سلام و ممنون از پاسختون

        جوابتون کامل بود و متوجه شدم . به قول ما مهندسای مکانیک شما از همون اول اچار بدست بودین و دنبال مدرک نبودین . کار خوب شما انجام دادی دوست من . ما که سر کلاس فقط وقت تلف کردیم . 😉
        قسمت بشه ایشالا همدیگرو در فضای حقیقی در المان ببینیم . خوشحال میشم . البته من یه بار شمارو در دارالقران حرم در مشهد دیدم واسه همین مشتاق به دیدار دوباره شما هستم .
        پیروز باشی

  4. Ruha

    میشه لطفا چند مورد از “لیستی از چیزایی رو که پشت سر میذاریم و از دست میدیم” را بیان کنید؟

    • سلام.
      این موارد کاملا سلیقه ای و بسته به زندگی خود شخص داره. برای هرکسی متفاوته. میتونه شامل این موارد باشه مثلا:
      خونه و زندگی فعلی، خونواده، دوستان و سایر دلبستگی هایی که ممکنه وجود داشته باشه
      که بنظرم دوری از خونواده و دوستان و مردمی که هر روز باهشون زندگی میکردی از همه مهمترن…
      البته این هارو برای همیشه از دست نمیدیم اما حداقل برای مدتی ازشون دور خواهیم بود.

  5. Gabric

    محمد من هم همونطور که خودت میدونی دارم مهاجرت میکنم … میرم استرالیا …
    من هم اولش فکر میکردم مهاجرت یعنی اینکه بری و زندگی تشکیل بدی یه ور دیگه دنیا و برنگردی!
    اما الآن که به رفتنم چیزی نمونده و بیلیتم گرفتم فکرم به مهاجرت عوض شده …
    من میرم که یه ادونچر جالب و جدید داشته باشم!
    چند تا نکته:
    ١- خواه نا خواه نمیشه منکر این شد که تو بحث مهاجرت فاکتور “دافعه از ایران” تأثیر گذار نبوده.
    ٢- خیلی خیلی موافق این حرف هستم که باید هدف داشت واسه مهاجرت … من قبلاً بهش فکر کرده بودم و لیست اهدافم رو مینویسم در ادامه.
    ٣- زبان واسه من فاکتور مهمی بود تو مهاجرت … من حوصله زبانی غیر از انگلیسی رو نداشتم و واسه همین یه کشور انگلیسی زبان رو انتخاب کردم …

    لیست اهداف من در ۵ سال آینده تو استرالیا:
    ١- گرفتن پاسپورت استرالیایی
    ٢- گرفتن ccie r&s و ccie sp
    ۳- عقد قرارداد کاری با یک کمپانی سطح یک تو زمینه IT مثل CISCO یا IBM یا …

    من تو مهاجرتم دنبال این ٣ تا چیز هستم و رسیدن به اینا تو این ۵ سال به منزله اینه که آدم موفقی بودم تو زندگیم تا ٣٠ سالگی!

    • حسین جان خیلی ممنونم ازت.
      در رابطه با نکانی که گفتی:
      ۱. متاسفانه قبول دارم…
      ۲٫ خوشحالم که این کارو کردی
      ۳٫ کار خوبی کردی 🙂 البته اینو بدون که الان همه باید بجز زبان مادری و انگلیسی حداقل یک زبان دیگه بدونن. پس اینو توی ذهن داشته باش 🙂

      همین که با برنامه ریزی و پشتکار میری جلو خیلی خوبه. امیدوارم تو هم وقتی رفتی بعدش برگردی ایران 🙂

  6. m.sardari

    خب بنظرم جالب بوداول:
    اما فکر نمیکنید بعد از مدتی درگیر محیط و کار اونجا (هر جا ) سخت تر میشه به برگشت فکر کرد؟قبول دارم به شخص و روحیاتش ارتباط داره اما انسان متغییره.
    دوم:
    فکر نمیکنید بعد مثلا چند وقت تصمیم گرفتن به برگشت تکنولوژی جدید و دیوایس های جدید که قطعا طول میکشه تا به اینجا برسه ادمو تحریک میکنه که بگه اینم تست کنم اینم یاد بگیرم؟
    سوم :
    مقیاس پذیری -سخت نیست تو یه شبکه به اون وسعت بکنه بیاد ایران و نتونه لزوما به اون حد برسه ؟مثل دانش زیاد و فرصت برای تست مهاجرت و برعکس دانش زیاد و نبود فرصت بهره برداری،

    • سلام.
      ممنون از نظرتون.
      ۱. ممکنه. قبول دارم. اما نه صرفا بخاطر کار. ممکنه بخاطر تفاوت شرایط زندگی این اتفاق بیافته برای افراد.
      ۲٫ دقیق متوجه منظورتون نشدم. طبق تجربه ی شخصی خودم طی چندسال گذشته، در حوزه ی آی-تی تمام تجهیزات و تکنولوژی های روز دنیا نهایتا بعد از ۶ ماه در ایران هم درحال استفاده هستن
      ۳٫ ایران کشوری با حدود ۸۰ میلیون جمعیت. بنظرتون شبکه هایی که در کشور برای خدمت رسانی به این جمعیت هستن کوچیکن؟ باز هم طبق تجربه ی شخصیم میگم از لحاظ شبکه و وسعت و تکنولوژی های بروز ایران خیلی خیلی وضعیت خوبی داره.
      تفاوت های کاری در تکنولوژی و دیوایس و … ازین قبیل موارد نیست. تفاوت در فرهنگ کاری و گاهی اوقات ارزش گذاری برای کاری که انجام میشه هست و میزان اهمیتی که برای اون کار قائـ‎ل میشن.
      ممنونم از حضورتون.

  7. محمد رضا مقدم

    سلام جناب مقدس عزیز
    بنده با شناختی که از شما تو این چند ساله از طریق فروم و سایت های تخصصی داشتم ، همیشه یکی از بهترین الگو های بنده در زمینه دانش شبکه و اخلاق بوده و خواهید بود. امیدوارم هر کجا از این کره خاکی هستید سلامت و پایدار باشید و شاهد پیشرفت های چشمگیر شما باشیم.

  8. RUHA

    من فکر میکنم بعد از مهاجرت بیشترین فشار در محیط کار به خاطر عدم شباهت فرهنگ و قوانین کاری ایران با کشورهای پیشرفته تر با شه که در سازگاری با محیط و کشور مقصد خیلی تاثیر گذاره ، اگه میشه درباره این مورد کمی بیشتر بنویسید تا من و دوستان با فرهنگ و قوانین بین المللی کار بیشتر آشنا بشیم.
    با تشکر

  9. محمود

    سلام سعید جان خسته نباشى جالب و کار بسیار خوبی کردى موفق باشى و در ضمن اگر خواستیم ما هم توى نوشتن مطلب مشارکت کنیم چطور میتونیم بصورت موقت برات ارسال کنیم توى وبلاگت؟

  10. Hamid

    سلام آقا محمد!
    خوشحالم که دارید پله های پیشرفت رو با آسانسور طی میکنید و البته لیاقتش رو هم دارید! 🙂
    انشااله که هر جا هستین در کنار خانواده سلامت باشین.
    منتظر یادداشت های بیشترتون هستیم
    موفق باشید

  11. مجید

    با سلام و عرض ادب و احترام و تشکر از وبلاگ خوبتون که واقعا مطالب خوب و ارزنده وکاربردیی داره. لطفا در مورد ارزیابی مدارک شغلی و نحوه انجام اون یه مقاله تهیه کنید و آیا ارزشیابی مدارک شغلی برای کاریابی لازمه .به خاطر این می پرسم که جایی خوندم و هزینه نسبتا بالایی هم داره.

    • سلام.
      خواهش میکنم.

      اگر منظورتون در رابطه با معادلسازی مدارک شغلی با تحصیلی هست که کلاً من تابحال پروسه قانونی و نعتبری برای اینکار ندیدم و نشنیدم.
      بهترین کار در این رابطه اینه که از مدیر یا همکارتون در سربرگ شرکت recommendation letter بگیرین یا ازشون بخواین در پروفایل LinkedIn براتون بنویسن. اگر به فارسی نوشتن میتونین همون فارسی رو هم ترجمه انگلیسی بدین مترجم بکنه که یکم حالت رسمی و معتبر داشته باشه در خارج از کشور.

      امیدوارم سوالتون رو درست پاسخ داده باشم.
      موفق باشید.

  12. رضا

    سلام خوب هستین آقای مهندس
    مطالبتون واقعا خوب و عالی هست
    یه سوال داشتم دوست عزیز من هم قصد مهاجرت دارم البته به یه کشور پیشرفته که تقریبا غیرممکنه 😀
    من قصد مهاجرت به سئول(کره جنوبی) رو دارم .به نظرتون میشه به خاطر کار به اونجا مهاجرت کرد؟؟؟
    یه سوال دیگه هم اینکه مهاجرت تحصیلی راحت تره واسه مهاجرت یا مهاجرت کاری؟؟؟
    ممنون

  13. شاهین

    یه کم رعایت کن دیگه اقای متخصصه خودخوانده،یه ضرب المثلی هست میگن لاف در غریبی ،… در بازاره مسکرها،خالی بند،سعی کن یه دکتر روانپزشک هم بری برات بد نیست

    • سلام و ممنون از احترام و ادب شما همشهری عزیزم از مشهد.
      پیامتون رو منتشر کردم تا عدالت رعایت شده باشه و سایر مخاطبان نیز ببینند.
      شما هم سعی کنین بقیه مطالب وبلاگ رو مطالعه کنین. خوشحال میشم نظرتون درباره ی سایر مطالب هم دریافت کنم.
      موفق باشید 🙂

      آپدیت: متاسفانه این دوست گرامی ایمیل fake هم استفاده کردن و پاسخ بنده رو دریافت نکردن. امیدوارم باز هم مخاطب وبلاگم باشند.

  14. ali

    ممنون ، مطالب و پاسخهاتون مفید و کاربردی هستن

همخوان کنید!

نویسنده: محمّد مقدّس

مسافر. عکاس تفریحی طبیعت. فرشته‌سرمایه‌گذار. هواخواه #رمزارز و Blockchain. ساکن اینترنت. در حال ساختِ زیگ.

20 دیدگاه برای “مهاجرت!”

  1. سلام. ممنون از مطلب کامل شما. چه عالی که تصمیم گرفتید پس از کسب تجربه به وطن بازگردید. در سالهای اخیر بی مهری به تحصیلکرده ها و هزار و یک سختی دیگر خیلی از جوانان را به فکر مهاجرت انداخته. خودم و همسرم هم به هوای مهاجرت به آلمان آمدیم (البته فعلا در حال تحصیل هستیم). اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم (البته بیشتر خودم تا همسرم) که هیچ جا وطن آدم نمی شود. مخصوصا کشور گرم و با صفایی مانند ایران در مقابل اروپای سرد که سبک زندگی خاص خودش را دارد. یکی از بزرگترین مشکل در کشور ما قدر دانستن از تحصیلکرده هاست. امیدوارم فرصت های شغلی در وطن خودمان روز به روز بیشتر شود تا سرمایه ها و انرژی ها صرف مهاجرت و زندگی در کشورهای غریبه نشود.

  2. با سلام
    با دیدن دوستان موفقی مانند شما چیزی جز غرور و افتخار نصیب یک هم وطن نمی شود
    من لیسانس مهندسی مخابرات و فوق لیسانس شبکه دارم وقتی دیدم شما استاد شبکه هستید خواستم از شما راهنمایی بگیرم من شبکه را به صورت علمی می دانم ولی به صورت تخصصی و اچار به دست مثل شما وارد نیستم
    من جهت ادامه مسیر زندگی و خارج شدن از یکنواختی و یکسری دلایل دیگر می خواهم در صورت امکان مهاجرت نمایم من مدارک network+ , ccna را دارم در مورد امنیت، پروتکلهای مسیریابی شبکه، QoS، QoE، فضای توزیع شده مطالعه دارم چهار سال در حوزه موبایل 2G/3G/4G/IPBB کار کردم و کلا 15 سال سابقه کار در TCI دارم با 39 سال سن زبان انگلیسی در حد خوب و المانی بلد نیستم محمد عزیز چون شما این راه را رفتی می خواستم بدانم برای فردی مثل من آیا کار در المان پیدا می شود از کجا باید شروع کنم قبل از شروع بهتره در کدام قسمتهای شبکه زوم کنم و کلا اگر ممکن است مرا راهنمایی بفرمایید با تشکر- لطفاً منتشر نشود

    1. سلام. ممنون از پیام و لطفی که نسبت به بنده دارید.
      بله قطعا شدنی هست اما با تلاش.
      لطفا تمام مطالبی که در لینک زیر به اونها اشاره شده رو کامل مطالعه کنید، همچنین تمامی بحث هایی که زیر مطالب شده:
      سری مهاجرت و مهاجرت کاری

      همچین صحبت هایی که در این لینک عرض کردم.

      موفق باشید

  3. با سلام
    ضمن تشکر از اینکه تجربیاتتون رو در اختیار عموم میذارید تا افرادی مثل من بتونن استفاده کنن، چند تا سوال داشتم.
    من دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد مهندسی برق گرایش الکترونیک دانشگاه تهران هستم.
    بسیار علاقه مند و همیشه در حال تحقیق در مورد تکنولوژی های، ایده های جدید و کاربردشون هستم
    متاسفانه در کشور ما همچین چیزهایی رو به رسمیت نمیشناسن و دائم اذیت میشم که چرا نمیتونم از دانشی که دارم استفاده کنم، به کررات فکر مهاجرت کاری و اشتغال در کمپانی های معروف به فکرم اومده میخواستم نظر شما رو بدونم با توجه به شرایطم که متاهل هستم فقط به زبان انگلیسی تسلط دارم
    نظر شما به عنوان یک شخص با پشتکار و موفق که در یک کشور اروپایی زندگی کرده برام مهم هست.
    آیا میتونم کار مورد نظرم رو پیدا کنم؟ آیا ارزش داره؟ از لحاظ تکنولوژی چقدر تفاوت داره شرایط؟
    پیشنهاد شما برای من چیه؟

    1. سلام. ممنون از پیامتون.
      درکتون میکنم. من اطلاع زیادی از بازار کار شما ندارم، اما اتفاقاً دوستی دارم که ایشون هم برق تهران خوندن و هدفشون آلمان بود اما بخاطر زبان آلمانی کاری نتونستن پیدا کنن و الان بلژیک هستن؛ ولی گویا بالاخره الان یک کارفرما پیدا شده که حاضره با انگلیسی ایشون رو استخدام کنه. طبق گفته ی ایشون بازار کار برق در آلمان خوبه اما نیاز به آلمانی روان هست.
      پیشنهاد میکنم تمام مطالبی که در این لینک ذکر شده رو مطالعه کنین.
      گاهی در بخش نظرات هر مطلب هم بحث های خوبی شده که فکر میکنم خوندن اونها برای همچین تصمیم و قدمی بزرگی در زندگی ارزش وقت گذاشتن رو داشته باشه.

      موفق باشید.

  4. سلام جناب مقدس عزیز.
    در ابتدا لازم است بابت مطالب بسیار مفید و کاربردی که در اینجا قرار می دهید از شما تشکر و قدردانی کنم. خیلی زیباست که انسانی به فکر دیگران باشد و سعی کند آموخته های خود را با آنها شریک شود. این نشان از روح والای شما و نماد یک انسان خیرخواه است.
    امیدوارم که این رویه همچنان ادامه داشته باشد و این محیط باعث اتحاد و دوستی بیشتر مابین ایرانیان گردد.
    همچنین یک درخواست هم داشتم: احتمالا شما در خصوص جذب نیروی کار ر پروژه موسوم به PuMa، مطالبی شنیده اید.
    هدف این طرح جذب متخصصین بین المللی در ایالت بادن ووتنبرگ آلمان می باشد.
    می خواستم خواهش کنم در صورت امکان اطلاعات بیشتری در این خصوص در اختیار ما قرار دهید.
    فکر میکنم از مسیر http://www.arbeitsagentur.de/arbeitsmarktzulassung می توانید اطلاعاتی کسب نمایید که البته به علت آلمانی بودن سایت کسب اطلاعات برای بنده نوعی سخت می باشد.
    ممنون از وقتی که صرف می کنید. همیشه سربلند و شاد باشید.

    1. سلام. ممنون از پیام و لطف و محبت شما.

      سعی میکنم انشاالله در اینباره هم مطلب بنویسم اما برای صفحات آلمانی میتونید از Google Translate استفاده کنید. بنده هم بخاطر شرایط کارم و اینکه خیلی کم آلمان هستم، زیاد آلمانی نخوندم و کم و بیش متوجه میشم و خیلی اوقات از Google Translate استفاده میکنم و یا میگردم و اطلاعات رو به زبان انگلیسی پیدا میکنم. در رابطه با PuMa هم گوگل کردم و چند مطلب خوب انگلیسی پیدا کردم:
      https://regional-skilled-workers-initiative.de/en/
      http://www.make-it-in-germany.com/en/for-qualified-professionals/about-the-portal/news/detail/pilot-project-for-international-professionals-puma-was-launched-in-baden-wuerttemberg

      موفق باشید.

  5. جناب آقای محمد مقدس
    سلام،
    از پاسخ محبت آمیز شما بسیار سپاسگذارم.
    امروز در گروه تلگرام مطلبی را از شما دیدم که بسیار باعث خوشحالی من شد. متوجه شدم شما با لطف و فروتنی بسیار قصد دارید در خصوص پیدا کردن شغل مناسب کمک و مساعدت نمایید.
    واقعا از شما سپاسگذارم. قبلا هم گفتم که انسانهای بزر گ همواره درصدد کمک به هم نوع خود هستند و شما هم از این موضوع مستثنا نیستید.
    البته امروز یک خبر خوب دیگر هم به من رسید و آن درست شدن ویزای جستجوی کار بنده بود. فکر کنم می توانم برای اواخر ماه می یا اوایل ژوئن به آلمان سفر کنم. من در ابتدا شهر مونیخ را در نظر گرفته ام زیرا فکر میکنم آنجا فرصتهای شغلی بیشتری وجود داشته باشد.
    البته امیدوارم بتوانم متناسب با شغلهایی که شما معرفی می کنید رزومه خود را ارسال کنم( من مهندس کامپیوتر هستم).
    بازهم از شما سپاسگذارم. منتظر راهنمایی های ارزنده شما هستم.

  6. با عرض سلام.با تشکر از وبلاگ با مطالب خیلی مفیدتون.
    یه سوالی برام پیش اومده اینکه با روش هایی که شما گفتید از طریق تخصص میشه مهاجرت کرد و نوشتن رزومه و فرستادنش و مصاحبه ….. پس این دفاتر مهاجرتی و حقوقی چه کاری انجام می دهند که برای همین کارایی که شما گفتید برای ویزا کار و تخصص 24.000.000 هزینه دریافت میکنند؟ و اینکه شما وبلاگی مثل وبلاگ خودتون و راهنمایی کامل و عالی برای اقامت و ویزا کانادا باشه؟
    با تشکر فراوان

    1. سلام.
      اون ها این کارها رو بجای شما انجام میدن… 🙂 البته اگر کار واقعی قرار باشه پیدا بشه باید باز هم خودتون مصاحبه کنید مگر اینکه کارِ صوری پیدا کنند که غیرقانونی هست…
      نه متاسفانه نمیشناسم.
      موفق باشید.

  7. سلام
    خیلی خیلی ممنون از مطالب واااااقعا به درد بخورتون که کمتر جایی شبیهشو پیدا کردم
    من اینجا دانشجوی سال 2 پزشکی دانشگاه اصفهان هستم
    به صورت تئوری هم مشکلی ندارم
    پدر مادرم هر دو پزشکن وضعبت مالی خوبی دارم توی شهر خودم دانشگاه میرم ، شغل آیندم مشخصه چون میتونم برم توی کلینیک پدرم کار کنم ، و حتی طرح هم ندارم چون تک فرزندم و تک فرزند ها طرح ندارن
    از نظر اطرافیانم هم دوستای خیلی زیادی دارم و تقریبا اینجا زندگی بی نقصی رو تجربه میکنم
    ولی مشکل خیلی بزرگم اینه که اینجا واقعا آرامش ذهنی ندارم
    خیلی خیلی ذهنم درگیر تمام مسائلی که وجود داره سیاسی اجتماعی اقتصادی و هرچیزی که هست میشه و واقعا حرص میخورم به این خاطر
    به نظر شما آیا چیزهایی که اونجا به دست میارم در نهایت ارزش ول کردن همه چیز اینجا رو داره؟

  8. سلام
    ممنون که بی هیچ منتی تجربیات تون رو در اختیار امثال من قرار میدین
    من در حال حاضر در یک شرکت معتبر برنامه نویس سیستم های بانکی هستم اما به هیچ وجه از روند شغلی خودم رضایت ندارم و احساس میکنم نه میتونم به دانشم چیزی اضافه کنم و نه اینکه هیچ پیشرفت شغلی داشته باشم(نه اینکه کم کاری از من باشه محیط این طوری هست)
    بگذریم من با توجه به خوندن مقالات و تجربیات دوستانی که از کشور رفتن مطمئن هستم که راه همواری خواهم داشت برای ارتقا فنی خودم در خارج از کشور
    چندتا سوال ازتون داشتم:
    1- سابقه بیمه مرتبط و تعداد سال های اون چقدر تاثیر گذار هست در روند دریافت جاب آفر
    2- پروفایل لینکدین چطور میتونه برای من آفر کاری داشته باشه وقتی من مدتی هست که در یک پوزیشن شغلی و یک شرکت خاص دارم کار میکنم و آپدیتی صورت نمیگیره
    3-میشه در همون روند ارسال رزومه و طی پروسه برای زبون انگلیسی خوند یا باید ابتدا زبان رو در حد اعلا خوب کرد بعد شروع کرد
    ممنون

    1. سلام.‌ خواهش میکنم.
      لطفاً تمام مطالبی که در این صفحه معرفی شدن رو از ابتدا مطالعه کنین، جواب تمام سوالاتتون رو بدست میارین و یک نقشه راه کلی هم براتون مصور خواهد شد.
      موفق باشید

  9. خیلی خیلی ممنونم که تصویر واقعی از مهاجرت نشون میدین.
    به نظرتون مهاجرت برای کسب درآمد بیشتر و زندگی راحت تر هدف محسوب میشه؟
    منظورم از زندگی راحت تر اینه که با پول پراید بتونی یه ماشین خوب بخری، بیکار شدی حقوق بیکاری بگیری، از پس هزینه ها بر بیای و …

  10. باسلام واحترام وسپاس بابت راهنماییهاتون من یک خانم ۴۲ ساله با مدرک کارشناسی مامایی وسابقه ۱۵ سال کار رسمی دربهداشت ودرمان ایران هستم که قصد مهاجرت بل آلمان را دارم وضمنا بدلایل ناشناخته که در ایران نتوانستند از نظر پزشکی برای فرزند دارشدن من کاری بکنند مدارک دال برطی تمام مراحل انجام امور پزشکی جهت فرزند دارشدنم نیز موجود است آیا باتوجه به شرایطم من میتوانم درخواست اقامت آلمان برای فرزند دارشدن وکار را بدهم ؟ واگر بله به چه صورت اقدام کنم وچه مدارکی را ارایه نمایم سپاسگذار میشوم راهنمایی بفرمایید

    1. سلام.
      شرایط خاصی که فرمودید مجوز اقامت خاصی برای شما ایجاد نمی‌کنه.
      مهاجرت فقط بصورت تحصیلی یا کاری برای شما مقدور هست.
      موفق باشید.

    2. سلام جناب مقدس
      از آشنایی با شما مفتخر هستم و اینکه روحیه به قول معروف اینتر ناسیونالیستی و در عین حال عشق به ایرانی رو با هم دارید.
      من مهندس برق هستم و در زمینه تخصصی جوش مقاومتی حدود ۱۹ سال هست که توی صنعت مشغول بکارم و ۴۳ سال سن دارم ، من هم به رغم سن زیاد خیلی دوست دارم تجارب جدیدی در حوزه کار و تحصیل و زندگی توی یک کشور پیشرو مثل المان داشته باشم و بعد تجارب این رفتن رو
      در توصیه های دکتر علی شریعتی به پسرش احسان شنیده بودم که ، گفته بود بره و دنیا رو ببینه و پسر رو از موند و سکون بر حذر داشته و لذا یک حس غریب من رو هم مرتب ترغیب به اقدام می کنه اما توی این راه یک هراس از نا آگاهی و بی همراهی هم دارم .
      فکر می کنم آشنایی با شما برادر گرانقدر فتح باب خوبی باشه
      ازتون می خوام که من رو راهنمایی کنید با همسر و دو فرزند دختر و پسر و داشتن اعتقادات و تقیدات دینی مثل خوردن غذای حلال و… آیا فکر کردن به مهاجرت موقت ماجراجویانه نیست؟

  11. با سلام
    کمی از مطالب زیباتون رو خوندم و واقعا لذت بردم . کشوری که برنامه نویس و شبکه کار استخدام کنه اما انتظار گچ کاری و سیمان کاری هم داشته باشه روش نمیشه زیاد حساب کرد . تقریبا نصف کسانی که بنده میشناختم و در پروژه های مختلف همکار بودیم همگی در اون ور آب تشریف دارند الان و نه تنها ناراضی نیستند بلکه دائم منو هم تحریک میکنند که مهاجرت کنم .
    وطن جایی هست که از زندگی لذت ببری و از دانشت استفاده باشه و احترامم نخواستیم حداقل تحقیرمون نکنند
    امیدوارم موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

%%footer%%