بروزرسانی 10 فروردین 1396: مطالب زندگی در آلمان مربوط به زمانی هست که بنده بیشتر آلمان بودم و در جامععهی آلمان حضور بیشتری داشتم، اما تقریباً از اواخر 2015 در آلمان فعالیت کاری خیلی کمتری دارم و بیشتر زمان کاریم در هلند یا سوئد هست؛ برای همین ممکنه کمی یکسری چیزا تغییر کرده باشه علیالخصوص پس از اتفاقات ناخوشایندی که این روزها در دنیا میافته…. همینطور دید شخصی من هم بشدت نسبت به آلمان، زندگی در آلمان و آلمانیها تغییر کرده اما کلیت مطلب تغییری نکرده.
.
در ادامهی مطلب زندگی در آلمان – مقدمه 1، نکته ی خیلی مهم دیگه در رابطه با زندگی در آلمان، قانونمندی شدید این جامعه اس، متاسفانه باید بگم که طی این مدتی که در اینحا زندگی کردم قانون شکن ترین افرادی که در آلمان دیدم اولش خودم و بعدش متاسفانه برخی همطونان گرامی یا سایر مهاجرین خاورمیانهای بودن. اینجا اگه نگم ۱۰۰درصد اما ۸۰درصد قوانین اجرا میشه! بماند که چقدر قوانینی هست که شاید از دید اولیه ما، و شاید هم واقعاً دست و پاگیر و الکی باشه…
مثالی که خیلی گاهی منو اذیت میکنه: برخی عزیزان بر اساس شرایطی که شاید تحت خطر بودن به هر دلیل صحیح یا غلطی به اینجا پناه آوردن؛ کاری به اون ها ندارم. اما متاسفانه یه سری از دوستان هستن که بدون هیچ مشکلی در گذشته و به قولی مایهداری، اومدن اینجا از راه های خیلی عجیبی (که واقعا بنظرم باعث تخریب شان و منزلت و عزت خودشون هست)، و حالا از دولت و جامعه ی آلمان به عنوان کسی که پناه آورده اینجا، کمک مالی میگیرن؛ اما در کار سیاه میکنن پول سیاه میگیرن؛ زندگی ای شاید پوچ و بیهوده رو ادامه میدن و کاملا در شرایطی که واقعا عذر میخوام، «مفت خوری» نامیده میشه زندگی میکنن. جالبه که مثلا من در برخی گروه های ایرانی میبینم یک عزیز ایرانی قصد شروع بکار و سرمایه گذاری داره تا بیزنسی مثلا داشته باشه و برخی راهنمایی میکنن که «نه! مگه عقلت کمه! بشین پول کمکی بگیر و کار سیاه بکن و زندگی راحت….» یا راه های خیلی غیر انسانی مثه که اینکه «با یه آلمانی ازدواج کن مخش رو بزن» و ازین حرفا… واقعا ما به کجا رسیدیم؟ آیا این زندگی بی هدف نیست؟ آیا این سربار بودن جامعه نیست؟ کمک هزینه هایی که این دوستان میگیرن از مالیات سنگینی که امثال من پرداخت میکنن تامین میشه و این باعث میشه که دید مردم نسبت به افرادی که حتی به دلایل واقعی به اینجا پناه آوردن بد بشه. شخصا من خیلی خوشحالم اگر مالیاتی که میدم به دستی اونی برسه که واقعا نیازمنده اما وقتی توی جامعه ی اینجا برخی از این دوستان رو می بینم واقعا شوکه می شم.
دوباره برمیگردم به یه مطلبی که اوایل نوشتم، واقعا باید بررسی کرد و دید هدف از مهاجرت و زندگی در آلمان یا هرجای دیگه چیه. واقعا اینجوری نمیشه که بگیم بریم ببینیم چی میشه و خدا چی میخواد. قطعا خدا برای هیچ بنده ای بد نمیخواد اما بنده هم باید با تلاش و فکر و منطق تصمیم گیری کنه.
از اینا بگذریم؛ اگر قصد دارین با عزت و منزلت مهاجرت کنین، راحت هست اما واقعا باید قبلا تجربه کاری خوب یا دانش خوب و تحصیلات خوب داشته باشین. تخصص در هر چیزی. حتی مثلا میگم نجار متخصص. گاهی بعضی از دوستان که بامن صحبت میکنن اینجوری براشون تداعی شده که من در ایران نشسته بودم پام روی پام و همه چی برام فراهم بوده و بدون تلاش و تجربه و زحماتی که در دوران کودکی و جوانیم (بین ۱۶ سالگی تا ۲۲سالگی) کشیدم، همینجوری الکی و شانسی جاب آفر میگرفتم. نه! من بجای اینکه مثلِ عموم همسن های خودم بیشتر وقتم رو صرف تفریح کنم، نشستم و مطالعه کردم و تخصص کسب کردم و کار کردم. نمیگم کسی که تفریح میکنه اشتباه میکنه. منظورم اینه که برای موفقیت در یک بازه هایی باید سختی کشید زحمت کشید و از یکسری چیزها گذشت.
قبل تر حرف از مالیات شد بد نیست اینو بدونین که مثلا اگه شما در سال ۵۵۰هزار یورو سود درآمد (اصطلاح درآمد، سود درآمد و حقوق متفاوت هستن) قبل از مالیاتتون (gross یا در آلمانی brutto) باشه، فقط حدود ۲۲۰هزارتاش میره برای مالیاتهای مختلف!
اگر کارمند باشید = استخدام شده باشین، بیمه و مالیات و سایر کسورات رو کارفرما خودکار از حقوقتون کم میکنه.
سود درآمد که اشاره کردم یعنی درآمد شما منهای هزینههایی که جهت کسب درآمد میکنین، مثلا در مورد فرد کارمند میتونه هزینهی ماشین، رفت و آمد، دورهی آموزشی و … یا مثلا برای شخص خویشفرما/freelance/صاحب_شرکت میشه تمام هزینههای مربوط به شرکت و بیزنسش. البته این بحث محاسبهی سود خیلی جزییات ریز مالیاتی در محاسباتش و دستهبندی هزینههای مختلف داره و من بطور کلی عرض کردم این مطلب رو.
اگر خودتون شرکت داشته باشین یا freelance باشین خودتون باید تمام کسورات رو پرداخت کنین و یکسری روال اداری خاص داره که از حوصله ی این مطلب خارجه اما چون شرایط خودم به این گونه هست اگر بعداً سوالی شد و دیدم نیاز به توضیحات بیشتر داره حتماً در خدمتتون خواهم بود.
یه نکته مهم راحبه حقوق بگم. متاسفانه در ایران خیلی اوقات به خودمون اجازه میدیم از دارایی ها و حقوق هم جویا بشیم. در خارج از کشور این یکی از زشت ترین رفتارهاست.
بجز حقوق و یا درآمد شرکتی/freelance هرنوع پولی که وارد حساب های بانکیتون بشه هم میتونه تحت مالیات قرار بگیره. متاهلین باید آخر سال اجبارا اظهارنامه ی مالیاتی بفرستن و هزینه ها و درآمدهاشون رو ذکر کنن (چون متاهلین در خوشه ی خاص مالیاتی قرار میگیرن و درصد کمتری مالیات پرداخت میکنن؛ البته در شرایطی که فقط یک نفر شاغل باشه). بعد از اظهار درآمد، درصدی از برخی هزینه هارو ممکنه اداره مالیات از مالیات پرداختی کم کنه و برگردونه. مثلا هر هزینه ای که مستقیما مربوط به کار باشه حتی بلیط مترو. باید رسیدهارو نگه داشت و آخر سال در اظهار نامه مالیاتی ثبت کرد. و نهایتا با یک نامه نتیجه بهتون میاد و اگر شما طلبکار باشین یه چک هم همراه نامه هست. گاهی هم ممکنه کاملا حساب هاتون بررسی بشه و اگه خلاف مالیاتی صورت گرفته باشه یا پولی وارد حسابتون شده باشه که اظهار نکرده باشین جریمه های سنگین بدنبال خودش داره.
در این صفحه توضیحاتی در رابطه با بازپسگیری مازاد مالیات بردر آمد در آلمان توضیح داده شده.
ضمنا اینجا بیمه برای همه اجباری هست و خب مبلغش هم بر اساس نوع و شرکت بیمه، سن و شرایط سلامتی در صورت بیمهخصوصی، و تعداد فرزندان و … تا حدودی میتونه متغیر باشه. معمولا برای یک زوج متاهل با بیمه Public ، مثلا بیمهی TK که “مثلا” بهترین بیمهی عمومی هست حدود ۱۵درصد درآمد قبل از مالیات هست. البته اگه اشتباه نکنم بیمههای عمومی سقف دارن و مثلن نهایتاً ماهی 800یورو پرداخت میکنین. البته با پرداخت بیمهی عمومی (بیمهی خصوصی متفاوت هست)، شما معمولاً موقع ویزیت دکتر و یا برخی درمان ها و عمل/جراحی ها هزینه ای پرداخت نمیکنین و فقط کافیه کارت بیمه اتون رو نشون بدین. در موقع خرید دارو هم ۵ یوروی اولیه رو پرداخت میکنین و البقای با بیمه. البته نه هر دارویی. فقط داروهایی که مستقیما دکتر شما تشخصی داده که برای بهبودتون اجباری هست. در انتهای هر سال هم شرکت های بیمه معمولا یه مبلغی رو برمیگردونن.
چون عموماً افرادی که این وبلاگ رو میخونن برای مهاجرت کاری بصورت کارمند استخدامی اقدام میکنن و عمده هم بیمهی عمومی میشن (هرچند که از یک کمینهی حقوقی امکان تغییر به خصوصی رو دارن)، از پرداختن به جزيیات بیمه خصوصی پرهیز کردم اما اگر بعداً سوالی شد و دیدم نیاز به توضیحات بیشتر داره میتونم از تجربهی خودم دربارهی بیمههای خصوصی در خدمتتون باشم.
میشه نتیجه گرفت کسری درآمد زیاده اما خب نتیجه اش رو هم در امنیت جامعه، عدم اختلاف طبقاتی شدید و سایر مزایای اجتماعی که وجود داره میشه دید.
جالبه بدونین شما ممکنه توی خونتون حتی تلویزیون نداشته باشین اما در آلمان هزینه ای هست که ماهیانه برای هرخونه حدود ۱۸ یورو برای گسترش و حمایت از شبکه های تلویزیونی و رادیویی پرداخت میشه! تاکید میکنم حتی اگر تلویزیون و رادیو نداشته باشین!
شاید سوال پیش بیاد که این بیمه و مالیات وحقوق و حق تلویزیون و این موراد رو دولت چجوری میفهمه. قضیه اینه که شما به محض ورود و سکونت در آلمان اولین کاری که میکنین Anmeldung یا به انگلیسی Registration هست. این اولین قدم هست. حتی قبل از اینکه برین اداره مهاجرت و بخواین کارت اصلی اقامتتون رو تحویل بگیرین باید این کار رو کرده باشین. توسط این قضیه بطور خودکار تمام سیستم های دولتی آلمان و شرکت هایی که با دولت کار میکنن دقیقا میدونن که شما کی هستین و کجا ساکن هستین. و خب طبعا وقتی هم میخواین حساب بانکی باز کنین این مورد مشخصه… برای همینه که میگم خیلی قانونمنده 🙂
اینجور بگم که بدون ثبت کردن سکونت شما هیچکاری در آلمان نمیتونین بکنین… هیچی!
خب بحث دیگه ی زندگی در آلمان خورد و خوراک هست که باز هم برمیگرده به عقاید شخصی هر کس، اما خب فروشگاه های حلال کم نیست و ازین بابت مشکلی نخواهید داشت. و در اغلب مراسم هایی که برگزار میشه معمولا به فکر سایر مذاهب هستن و غذاهایی هم هست که برای ما قابل خوردن باشه. در واقع این احترام رو برای عقاید شخصی ما قایل میشن. جالبته بدونین اینجا یک روز ماه رمضان من با یک دوست آلمانی همراهش رفته بودم بیرون. ایشون میخواست نهار بخوره اما وقتی فهمید ماه رمضان هست و روزه نه تنها غذا نخورد بلکه این فلسفه رو ستایش میکردن که چقدر جالبه براش و میگفت فکر میکنم روزه گرفتن برای نظم و انظباط روحی خیلی خوبه. اما جالب تر اینه که برخی از دوستان ایرانی که اینجا می بینم به عقاید دیگران احترام نمیگذارن و مثلا اگه کسی روزه بگیره شروع میکنن به نصیحت کردن و تحمیل عقاید خودشون درصورتی که شخصا ممکنه شما اصلا هیچی به اون نگفته باشی و اصلا کاری نداری که اون چیکار میکنه و به عقاید اون کاملا احترام میگذاری و راجبش قضاوت نمیکنی اما اون ها که دم از روشن فکری و تفکرات مدرنیزه میزنن همین اصل اول رو رعایت نمیکنن…
شاید شنیده باشین که معمولا جوامع ایرانی در خارج از کشور زیاد همبستگی ندارن، چیزی که متاسفانه به وضوح در سایر ملیت ها دیده میشه و میبینی که پشت هم و همراه هم هستن. شاید یکی از ساده ترین علل گسستی ایرانیان خارج از کشور همین عدم احترام به عقاید همیدگه اس!
از نظم براتون بگم که در آلمان برای ۸۰ درصد کارهای روزمره از اداری و بانکی گرفته تا دکتر و آرایشگاه و … معمولا باید وقت بگیرین! و اگر سر وقت نرسین ممکنه مثلا دکتر دیگه قبولتون نکنه!
یک نکته ی دیگه که الان یادم اومد کاغذبازی هست. آلمانی ها عاشق کاغذبازی هستن. پس اگر قصد اومدن به آلمان دارین و فکر میکردین که در ایران سیستم های الکترونیکی کم جا افتادن بدونین ایران از این جهت نسبت به آلمان فوق العادس٫ شبکه ی شتابی که ما در ایران داریم و بدون هیچ مشکلی هرجایی که باشیم و مشتری هر بانکی که باشیم میتونیم پول برداریم و پرداخت کنیم، اینجا وجود نداره! اگر شما مشتری بانک آ باشی و بخوای از خودپرداز بانک ب پول برداری حداقل ۵ یورو کارمزد ازت کم میشه! یا مثلا اگر بخواین وجهی رو به یک حساب دیگه انتقال بدین حداقل ۲۴ ساعت گاهی تا ۷۲ساعت طول میکشه!!!! اینجا همه ی مغازه ها کارت قبول نمیکنن! بعضیا فقط کارت های خاصی رو قبول میکنن بعضی ها هم وقتی خریدتون از یه حدی بیشتر باشه کارت قبول میکنن و باز از همه بدتر بعضی مغازه ها اگه بخواین کارت بکشین کارمزد میگیرن!
البته دولت و نهادهای مختلف دارن سعی میکنن که سیستم های الکترونیکی و روال های دیجیتال رو بیشتر کنن اما این حرکت کندهو علتش هم اینه که خیلی از افراد در سیستم هستن که اگه این روال های کاغذی و manual نباشه اونا بیکار میشن…
اگر بخوام تیتروار این مطلب رو جمع بندی کرده باشم:
- آلمان خیلی قانونمنده
- مردم آلمان رفتار خوبی دارن اما نمیشه گفت همیشه دوستانه
- مردم آلمان عموما به هم نوعان کمک میکنن، از هر قوم و ملتی که باشن.
- صمیمیت و جنس رفاقتی که در ایران هست اینجا نیست!
- آلمانی ها به عقاید همه انسان ها احترام میگذارن
- سیستم حمل و نقل در آلمان تقریبا قوی و خرید بلیط بر اساس وجدان شهروندان هست.
- زباله ها در منزل تفکیک میشن.
- اگر قصد مهاجرت داریم، با شان و منزلت مهاجرت کنیم
- باید تلاش کرد و برنامه ریزی داشت و زحمت کشید چون موفقیت الکی و شانسی و ساده نیس
- کسری بیمه و مالیات در آلمان زیاده، و نتیجه ی مثبت پرداختش تقریباً به چشم میاد اما ضعفهای زیادی هست
- بنظرم سیستم های الکترونیکی در ایران بیشتر از آلمان استفاده میشه.
ضمناً در این صفحه هم یکی از عزیزان لطف کردن و ۸ نکتهی کوتاه دربارهی زندگی در آلمان رو از دیدگاه خودشون شرح دادن.
این مطلب از سری: مهاجرت و مهاجرت کاری میباشد.
لطفاً پیش از پرسیدن سوال، تمام مطلب، قسمت نظرات و همینطور سایر مطالب معرفیشده در این صفحه رو کامل و با دقت مطالعه کنید؛ 99.99 درصد سوالاتی که پرسیده میشن تکراری هستند و قبلاً در همین مطالب یا در قسمت نظرات پاسخ داده شده و لذا پاک خواهند شد. کافیه در وبلاگ سرچ کنین (قسمت بگردین) یا مطلب مرتبط رو بخونین و از دکمه Ctrl+F روی مرورگر دسکتاپ، یا گزینه Find روی مرورگر گوشی/تبلت اتون استفاده کنین و کلمه کلیدی مدنظر رو در اون صفحه جستجو کنین. اگر باز هم سوالی در این رابطه داشتید ممنون میشم که زیر یک مطلب مرتبط درج کنین؛ اینجوری برای شخص دیگری هم که ممکنه سوال مشابه شمارو داشته باشه، مفید خواهد بود. با کمال شرمندگی، پرسیدن سوال تکراری یکجورایی مثه این هست که حوصله تلاش کردن نیست و باید لقمه آماده باشه، و نتیجتاً این نشوندهنده این هست که هنوز اون شخص آمادگی زندگی در یک جامعهی بیگانه رو نداره.
متاسفانه بدلیل اختلالی که در وبلاگم رخ داده بود، پس از بازیابی اطلاعات وبلاگ، نظرات گذشته در ادامه ی مطلب درج می گردند:
خیلی خوب بود .ممنون محمد جان. ممنون از به اشتراک گذاری اطلاعات .
واقعا هدف افراد برای زندگی تعیین کننده رفتار ها و افکارشون ه . همین مفت خوری که گفتی نمود عینی بی هدفی و خوش گذرونی ه.
***معمولا جوامع ایرانی در خارج از کشور زیاد همبستگی ندارن***
دوست عزیز من از الملن و اروپا نمیدونم .اما این مسئله در امریکا و کانادا بیداد میکنه. چون ما فکر میکنیم از دیگری برتریم و یک مقداری مغرور هستیم.
امیدوارم مقداری به یکدیگر احترام بگذاریم.
بدرود
علی اقا دقیقا من با شما موافقم . من در کانادا هستم. رابطه ها خیلی سست هست.
شما در امریکا هستید یا امریکا ؟ خوشحال میشم شما را ببینم.
**اگر مایلید
سلام
محمد جان خسته نباشی, این پستت خیلی خوب بود مخصوصا تیکه اولش که واقعیتی رو در مورد ما بیان کرد. مرسی
ممنون از اینکه واقعیت رو نوشتین و وقت گذاشتین,پس برترى هاى آلمان نسبت به ایران چیه منظورم خود کشور آلمانه,نه اطراف و کشورهاى همسایه,در ایران بنا بر پولى که بدى هم بیمه خوبى داره هم مزایا یا باید امکانات اونطرف خیلى خیلى بیشتر باشه که قصد مهاجرت کرد یا باید کسى واقعا از اىران خوشش نیاد ممنون میشم نظرتون رو بگید
ممنون اقای مقدس واقعا مطالب بسیار مفیدی هستن و برای افرادی که قصد مهاجرت دارن خیلی مفیده و یک پیش زمینه ی فکری درستی و براشون به وجود میاره
آقای مقدس سلام
چند وقتی هست خبری ازتون نیست فکر کنم اگه پست هاتون کوتاه و زود به زود بروز بشن بهتر باشه.
با تشکر از زحماتت
سلام.
ممنون از اینکه سر میزنین.
حق با شماست.
انشاالله فردا یک مطلب جدید منتشر میکنم. ام خب طبیعتا مطالب عمومی و شخصی و نه در رابطه با مهاجرت و … چون واقعا این دسته از مطالب نیاز به وقت و تمرکز داره تا بتونم مطلب خوب و مفیدی رو آماده کنم که یه موقع اطلاعات اشتباهی نگفته باشم.
موفق باشین.
چقدر خوب که مطالب مرتبط با المان و رویه ی زندگی در اینجا رو منظم و دسته بندی شده می نویسید
سلام.
ممنونم لطف دارید.
اتفاقا وبلاگ شمارو قبلا دیده بودم و قصد داشتم لینک کنم در وبلاگم اما متاسفانه در قالب فعلی مشکلی دارم که هنوز فرصت نکردم حلش کنم.
ممنونم و موفق باشید.
با عرض سلام و ارادت.من چند ماه پیش با شما چت کرده بودم (در مورد مهاجرت به آلمان)چون تقریبا مردد بودم پیگیر نشدم.اطلاعات شما واقعا کمک کننده است. خیلی ممنون از اینکه وقت میذارید.من هنوزبه مهاجرت فکر میکنم و احتمالا برای راهنمایی بیشتر دوباره مزاحمتون خواهم شد.شاد و سربلند باشید.
سلام.
خیلی لطف دارین. ممنونم.
بنده ایمیلتون رو به خبرنامه الان اضافه کردم. مشکلی نیس٫
موفق باشید.