سلام.
روزهای سخت و تلخی رو میگذرونیم و کنار اومدن با این دست اتفاقات واقعن سخته؛ و شاید اصلن بهتر هم باشه که هیچوقت آدمها با اینجور موارد کنار نیان تا زمانی که به نوبه خودشون قدمی در راستای حل مشکل و پیشگیری از وقوع مجددش برداشتهباشن… فارغ از هرگونه ارتباط و آشنایی شخصی، همهی مسافرین اون پرواز انسان بودن، و هیچ انسانی لایق اینجور از دست رفتن نیست و هیچ انسانی هم لایق اینجور از دست دادن نیست…
احتمالن خیلی از ما در اون پرواز، در پروازهای ناگوار قبلی، در سیل سیستان، در سیلهای قبلی و در بارها و بارها اتفاقات ناگوار دیگه، عزیزانی رو از دست دادیم… تسلیت و صبر سخته و شاید ناممکن.
کلّن، دنیا روزهای عجیبی رو میگذرونه… شاید در گذشتههای دور، چنین وقایعی رخ میدادن اما چون اینترنت و رسانه نبوده، دایره اطلاع هم کمتر.
مثلن امروز از موضوعی مطلع شدم که گفتم بعد از مدتها که دربارهی مهاجرت کاری و گذران زندگی در خارج از کشور خودم چیزی ننوشتم، شاید این مطلب مفید باشه و از داخل فرودگاه وین شروع کردم به نوشتن تا داخل هواپیما. موضوعی هست که خودم خیلی دنبالش میکنم و سعی کردم دربارش فعالیت داشته باشم.
امروز یکی از مخاطبین توجه من رو جلب کرد به #Rassismus در توییتر که خیلی بحثای جالبی همراه با mixed feelings رو میتونین درش بخونین.
علت trendشدن این هشتگ ازینجا شروع شده که یک شخص عرب برای کار در یک شرکت معماری در برلین آلمان رزومهش رو ارسال کرده و انگار در یکی از ایمیلهای داخلی شرکت در بررسی پرونده این شخص، یکی از مدیران گفته: «لطفن عرب نه!» این ایمیل به نحوی به دست اون شخص رسیده و حالا رسانهای شده.