بخش منابع انسانی سازمانها در آلمان هنوز با شرایط کارمندانی که دوران تحصیل و اشتغال خود را در چندین کشور مختلف می گذراند هماهنگ نشده است. اما این به معنی از دست رفتن همه چیز نیست. یکی از راهنمایان اشتغال و کار در آلمان به نام کریس پیاک می گوید: یکی از دوستان هندی من برای سالیان متوالی در ایالات متحده کار کرده بود و اخیرا با همسرش به آلمان مهاجرت و برای کار در آلمان اقدام کرد و سریعاً موقعیت مناسبی در یک شرکت خوب آلمانی پیدا نمود.
بعنوان یک نمونه، او بارها و بارها جهت کار در آلمان با یک شرکتِ خاص درخواست خود را همراه با رزومه و مدارک ارسال کرده بود، ولی آنها او را رد کرده بودند. تا زمانی که آنها متوجه شدند او یکی از تنها 20 نفری است که یک نرم افزار بخصوص بانکی مورد نیاز آنها را درک می کند. حتی پس از آن نیز او را استخدام نکردند و دو نفر از نیروهای خود را برای آموزش به لندن فرستاند. پس از آنکه نتوانستند نتایج راضی کننده ای از آموزشها کسب کنند و نارضایتی مشتریان را مشاهده کردند او را استخدام کردند. مشکل اصلی دوست هندی او با وجود همه توانمندیهایش تنها آشنا نبودن با زبان آلمانی بود.
اقتصاد آلمان به شما نیاز دارد
پیاک می گوید: در حال حاضر 720،000 شغل در بازار کار آلمان وجود دارد و بر اساس تحقیقات او میزان بازنشسته شدن آلمانیها بیشتر از استخدام درشرکتها است و این باعث می شود با گذر زمان شرکتها بیشتر از کمبود نیروی کار ماهر رنج ببرند. اما چالش اساسی در این میان این است که تنها 3 درصد از مشاغل در آلمان به زبان انگلیسی هستند. اگر شما به عنوان یک مهاجر (و یا حتی عضو اتحادیه اروپا) به آلمان مهاجرت بکنید در اغلب موارد شما نمی توانید به آلمانی صحبت کنید و این بدان معنی است که 97 درصد بازار کار آلمان به روی شما بسته است.
او که یک شرکت مشاوره نیروی کار را اداره می کند می گوید در اکثر موارد این مشکل وجود دارد که شرکتها تسلط به زبان آلمانی را یکی از شرایط استخدام جهت کار در آلمان می دانند در حالی که این شرط نیازمندی آنها نیست. اکثر قریب به اتفاق کارهایی که به تسلط و مهارت بالایی نیاز دارند را می توان با زبان انگلیسی نیز انجام داد. ادامه خواندن “کار در آلمان با زبان انگلیسی؛ آیا شدنی است؟”
سلام! سال نو با تاخیر زیاد مبارک اما دمب شما کماکان سچارک 😬
چندباری از من راجع به کشورهایی مثل سوئد سوال شده بود برای همین توی دهنم بود همینجوری یکسری چبزمیز بنویسم راجبه کشورهای Scandinavia کلاً، که شامل سوئد، دانمارک و نروژ هستن.
این کشورها عموما سرد هستن و تابستون های کوتاهی هم دارن، اما در تابستون خیلی زیبا هستن، مخصوصاً نروژ!
در این کشورها درصد نفوذ زبان انگلیسی خیلی بالا هست هست که این امر کار و زندگی رو برای مهاجرین راحت تر میکنه.
همینطور تصور من این هست که حداقل سوئد از لحاظ زیرساخت و امکانات زندگی نسبت به آلمان بهتر هست. (همینطور مثلاً هلند که خب یک مطلب دیگه میطلبه). علتش هم تاحدودی واضح هست: جمعیت! این کشورها هم کوچیک تر هستن و هم جمعیت خیلی خیلی کمتری دارن نسبت آلمان.
ولی نکتهی خیلی خیلی مهمی که در نظر من خیلی به چشم میاد tolerance مردم کشورهایی مثله سوئد و هلند در همزیستی با خارجی هاس. نه اینکه مثلاً آلمان اینطور نبوده باشه اما من حس میکنم رفتار مردم این کشورها دوستانه تر هست. ادامه خواندن “روزمره 20 فروردین / کشورهای اسکاندیناوی”
خیلی دِلم میخواد بیام و بنویسم؛ انقد توی ذهنم پره از موضوعات و مطالب مختلف که واقعاً انتخاب بینشون سخته. و ای دریغ که شبانهروز فقط 24 ساعته. پیشنویس اولیه این مطلب برای 5 مهر بوده!
همیشه آرزوم بوده کاش قرصی اختراع میشد که جبران خواب رو بدون عوارض جانبی میکرد. البته نه اینکه وقتِ تلفشده نداشته باشم و واقعاً همیشه مشغول، اما سعی میکنم وقت تلفشده کمتر و کمتر باشه. به هرحال…
در حال حاضر، بجز مواقعی که سفر باشم یا مهمان/مهمانداری وقت روزانهام بطور زیر میگذره:
تقریباً 5 ساعت خواب از حدودای ساعت 3 تا 8 (گویا این میزان خواب برای سلامتی مضر هست؛ اینجور میگن، اما من مطمئن نیستم 🙂 )
از ساعت 8 تا 10 صرف بیدارشدن، کارهای شخصی، چککردن پیامهای شخصی و … آماده شدن برای کار
10 تا 16-17 معمولاً درگیر کار هستم؛ البته خیلی روزها پیش میاد که بیشتر گاهی تا 8 یا 9 شب. تویِ کار ما طبیعی هست. اغلب اوقاتی که سفرِکاری نیستم، بطور معمول Home-office کار میکنم و جلسه ها بصورت آنلاین
روزهایی که باید برم جهت هماهنگی با تیم یا مثلاً لازم باشه با بقیهی مدیرا یا مدیرانِ مشتری جلسه داشته باشم، بطور میانگین رفت و آمد شاید مجموعاً حدود 1 ساعت طول بکشه که سعی میکنم در این بازه مطالعه کنم یا از اخبار روز عقب نمونم.
حدوداً از ساعت 18 تا 21 صرفِ مطالعه که حالا شامل مطالعه مربوط به کار، یا تماس با دوستان و خانواده و …
اگر با برنامه پیش بریم (و متاسفانه طبق معمول بیرون نباشیم) از 21 تا 22 در حین شام یا فیلم/سریال میبینیم یا اخبار روز
از 22 تا حدودای 3 هم سعی میکنم به مطالعه و نوت برداشتن و … بگذرونم. خیلی اوقات میام و در همین وبلاگ یا وبلاگهای دیگه در رابطه با یک موضوع پیشنویسی میکنم.
همینطور که مشخصه عمدهی وقتم رو آنلاین هستم و درحال خوندن. یک اصطلاح انگلیسی هست در قالب Sipping from a firehose که دقیقاً وضعیت من در حین مطالعه رو نشون میده. دیدین لولههای آبِ آتشنشانی باز میشه با چه فشاری و چه حجمی ازش آب میزنه بیرون؟ منم هر روز با انبوهی از اطلاعات و موضوعات جدید مواجه میشم که هیچی ازشون نمیدونم و نمیدونم همشون رو هضم کنم.
درواقع الان واقعاً عبارت وقت طلاست رو درک میکنم. من تمام کارهایی که باید طبق یک برنامه پیش بِرن یا تمام قرارهای کاری، تمام ساعات و تاریخ پرواز، قطار، هتل، جلسه و … همه رو در Google Calendar همراه با مکان و هر نکته ی خاصی که لازم هست اضافه میکنم و وسواسی خاصی در این موضوع به خرج میدم. معتقدم اگر این وسواس رو نداشتم خیلی از اوضاعم از اینی که هست بدتر بود.
بگذریم.
به عکاسی علاقهی زیادی دارم، در حد آماتور، و خیلی دوس دارم گاهی بعضی از عکسها رو اینجا به اشتراک بگذارم اما برای اینکه به سرعت بارگذاری وبسایت برای مخاطب لطمهای وارد نشه از این کار پرهیز میکنم. برای همین دعوتتون میکنم در Instagram با هم در ارتباط باشیم. بنده رو میتونین اینجا پیدا کنین.
در ماه سپتامبر سفری داشتیم به سه کشور دانمارک (کوپنهاگن)، نروژ (برگِن و اسلو) و سوئد (استکهلم). خوشبختانه اینبار بجز بخش کوچکی، عمدتاً سفر تفریحی بود برای همین فرصت داشتم که در این مابین هم با کشتی و قطار به چند جاذبهی دیدنی اطراف هرکدوم از این شهرها سر بزنم و بیشتر عکس بگیرم.
نروژ برام جدید بود؛ یکی از چیزهایی که خیلی نظرم رو جلب کرد این بود که حتی بچهی 6 ساله هم میتونست انگلیسی صحبت کنه. بسیار کشور آرومی هست. اگر انشاالله روزی مسیرتون افتاد حتماً پیشنهاد میکنم که سمت بِرگن و آبدرههای (fjord) معروف اطرافش برین. تورهایی وجود داره که جوری برنامهریزی شده که مثلاً طی 1 یا 2 روز با شروع از بِرگِن و یا اسلو نقاط مهم و دیدنی نروژ رو در قالب سفرهای کوتاه با قطار، Cruise و اتوبوس میشه دید. معروفترین این تورها Norway in a Nutshell نام داره.
اگه علاقه داشته باشین میتونین گلچین عکسهایی که در این سفر گرفتم رو اینجا ببینین. اینجا هم کلی جاذبه دیدنی از کشور نروژ معرفی شده.
یکی از مطالبی که میخوام بزودی پیشنویس کنم بحث مصاحبه کاری هست؛ نه تنها برای بحث مهاجرت کاری، بلکه حتی در ایران عزیزمون هم این موضوع خیلی مهم هست.
3 سال آخرِ کارم در ایران خیلی درگیر استخدام نیرو و مصاحبه بودم؛ الان هم تقریبا چندین ماهی میشه که برای پروژههایی که اینجا کار میکنم باید نیرو جذب کنم. اگر پروژه شخصی باشه طبق متدی که خودم بر اساس کارم طراحی کردم مصاحبه رو انجام میدم اما وقتی برای AT&T باید مصاحبه کنم مجبورم از روال و سیاست مصاحبهی اونها پیروی کنم. انشاالله سعی میکنم یک مطلب کلی در حد توان و سوادم بنویسم. پس بقول خارجیها Stay tuned !
ضمناً به نصیحت برخی دوستان پیرو همهگیر شدن تلگرام در ایران، کانالی برای وبلاگ ایجاد کردم که با عضو شدن میتونین براحتی از مطالب جدید مطلع بشین. ID کانال neveshtehaaye_man هست؛ میتونین براحتی با کلیک کردن در اینجا کانال رو ببنین.
تقریبا یک هفتهی دیگه با دو دوست عزیز سفری خواهیم داشت به ایتالیا و حدوداً یک هفته بعد از اون انشاالله جهت IETF97 باید برم کره جنوبی (سئول).
دقیق نمیدونم قبلاً در اینباره نوشتم یا نه، ولی این موضوع ممکنه برای افرادی که به فکر مهاجرت و مهاجرت کاری هستن هم مفید باشه: کلاً بعد از وقایعی که در پاریس و بروکسل و آلمان افتاد و هر روز در هر نقطهی دنیا میافته، ترجیحاً از حمل و نقل عمومی پرهیز میکنم و خیلی هم دوست دارم تا میشه به فرودگاه یا ایستگاههای بزرگ مثل ایستگاههای مرکزی قطار نَرم. وقتهایی هم که در برلین هستیم تا میشه یا با اتوبوس رفت و آمد میکنم یا تاکسی و تقریباً اصلا سوار قطار نمیشم. البته قبول دارم که زیادی دیگه شاید ترسیدم، نمیدونم. اما کلاً وضعیت یجوری هست که انگار برای من از هردو طرف میخورم:
بعضی از افراد کم سواد جامعهی غربی مثلِ آقای ترامپ فکر میکنم و همه رو با یک چوب میزنن. بعد از اتفاق پاریس و بروکسل چندبار در قطار حس کردم بعضی افتار جوری رفتار میکنن که هرلحظه منتظرن من یکاری کنم :))
از طرف دیگه هم خودم نگرانم که هر لحظه ممکنه یکی یکاری کنه :))
تمام این ترسهای من یک طرف، انشاالله وقتی میرم سئول، پروازمون از فرانکفورت هست و من تابجال پروازی بیشتر از 5 6 ساعت نداشتم؛ اونم فکر کنم تهران-مسکو بوده. همه این رو گفتم که بدونین به هرحال محتاجیم به دعا 🙂
(ضمناً اگر از به مباحث فناوری اطلاعات علیالخصوص شبکهو امنیت شبکه هستین، مدتی هست که وبلاگی شروع کردم بنام شبکه ها! در آدرس https://fa.ip.engineering و به کمک برخی دوستان سعی میکنیم به روشی متفاوت در اینباره بنویسیم. خوشحال میشم سر بزنین.
یکبار دیگه از عزیزانی که ایمیل میزنن یا توسط قسمت صحبت کنیم با من تماس میگیرن تشکر میکنم؛ اما ممنون میشم که اگر موضوع خیلی خصوصی نیست سوالتون رو در زیر مطالب مرتبط درج کنین. متاسفانه در غیر اینصورت احتمالاً یک پیام خودکار براتون میاد که مجددا شمارو دعوت میکنه به نظر گذاشتن زیر مطالب و بنده اصلاً اون سوال رو نمیبینم.